اولین نشانه وجودت در زمین خاکی
سلام عزیز دلم، بعد از گذراندن روزهای بسیار سخت بالاخره به لطف و خواست خداوند تو به ما هدیه داده شدی، نمیدانم کی و چه وقت تو در من پدید آمدی اما گویی از زمانی که آمدی زندگی ما رنگ دگر گرفت، مادرم، فرزندم درونم غوغایی بر پا شد زمانیکه اولین نشانه های وجود پاکت را در دنیای خاکی پیدا کردم، نمیدانستم چه باید کرد، تمام بدنم از شوق بود یا از ترس به لرزه افتاد و اشک از چشمانم سرازیر شد، این دیگر چیست؟ باز هم لطفی دیگر از طرف معبود بی همتایم، باور نکردنی است اما من را لایق دانست آیا؟ اما تو آمدی تو با خواست او آمدی، و من تمام صورتم از وجود پاکت خیس بود، سجده گذاشتم سجده شکر، سجده به خاطر آنکه بار دیگر خدایم مرا رو سفید کرد، بار دیگر به من نشان داد که من تنها تنها نیستم، بار دیگر بر من رحم کرد،پدرت از آمدنت آنچنان به وجد آمد که گویی دوباره کودک شده است، حضورت را با جمله ای به من تبریک گفت که هرگز از ذهنم پاک نخواهد شد "خرسند شدیم از اینکه امروز رنگی دگر است نه رنگ دیروز"، عزیزم، فرشته کوچک من برایم بمان، برای من و پدر تنهایت بمان، ما از خداوند میخواهیم که تو را برایمان حفظ کند تا با وجودت شاید بار دیگر شادی از نهادمان بر آید.
برای تو