وداع با فرزند معصومم
خدانگهدار مادرم چندی پیش به تو سلام را آموختم فرزندم اما 11 خرداد ماه 92 آب حیاتت را قطع کردم، من، مادرت، تو، فرزندم را از دست دادم، گمان نمیکردم هرگز و هرگز با هم بودنمان انقدر کوتاه باشد، مادرم من در طول زندگی چیزهای زیادی را از دست داده بودم، نه به مدت زمانی طولانی به فاصله خواب شب تا بیداری روز اما هرگز گمانم نمیبرد که از دست دادن فرزندم انقدر برایم دشوار باشد، مادر حسرت دیدنت را به گور بردم جایی که خداوند خودش میداند الان آرزویم بود که آنجا باشم، صدایم را میشنوی، من را ببخش، مادرم نمیتوانم لحظه ای آرام بگیرم، من نمیدانم چه کردم اما من را ببخش، بگذار قلب سیاهم کمی آرام گیرد، میگویند تو به بهشت رفته ای، میگویند تو شفاعت مرا میکنی اما من...
نویسنده :
سارا
10:28