برای تو

وداع با فرزند معصومم

1392/3/27 10:28
نویسنده : سارا
139 بازدید
اشتراک گذاری

خدانگهدار مادرم

چندی پیش به تو سلام را آموختم فرزندم اما 11 خرداد ماه 92 آب حیاتت را قطع کردم، من، مادرت، تو، فرزندم را از دست دادم، گمان نمیکردم هرگز و هرگز با هم بودنمان انقدر کوتاه باشد، مادرم من در طول زندگی چیزهای زیادی را از دست داده بودم، نه به مدت زمانی طولانی به فاصله خواب شب تا بیداری روز اما هرگز گمانم نمیبرد که از دست دادن فرزندم انقدر برایم دشوار باشد، مادر حسرت دیدنت را به گور بردم جایی که خداوند خودش میداند الان آرزویم بود که آنجا باشم، صدایم را میشنوی، من را ببخش، مادرم نمیتوانم لحظه ای آرام بگیرم، من نمیدانم چه کردم اما من را ببخش، بگذار قلب سیاهم کمی آرام گیرد، میگویند تو به بهشت رفته ای، میگویند تو شفاعت مرا میکنی اما من شفاعت کننده نمیخوام من بهشت نمیخواهم من تو را میخواهم حتی در جهنم، مادرم عزیزم، کوچکم، ارشکم، نفسم، تمامی لحظات حضورت را در ذهن دارم از اولین بودن تا آخرین نشانه وجودت که ریختن لکه خونی بود آغاز وداع ما، به من میگویند فراموش کنم چه چیز را؟  تو را؟ تو از من بودی تو پاره تن من بودی، تو وجودی از پدرت بودی چگونه خودم و عشقم را فراموش کنم،نگاهم کن شکمم خالی است، دیگر چیزی ندارم که برایم بیارزد، اکنون تنها من هستم و من، تو در خانه خودت نیامده بودی اما جایت خالیست، فرزندم کودکم مادرت را ببخش،اگر کوتاهی کردم ناخواسته بود، من نمیدانم چه کردم اما من را ببخش ......................

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

غزاله
27 خرداد 92 14:02
عزیزم خدا به انداره ظرفیت هر کسی بهش مشکل میده.دوست دارم منو تو غمت شریک بدونی.
نیلوفر
29 خرداد 92 11:16
سارا تو که تقصیری نداشتی.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای تو می باشد